به نام او...
(( ؟?؟? ))
دیوار بتنی، دخترها، بازارچه، دور قمری...
تفکیک جنسیتی بعضی از کلاس ها...
حمله به کوی دانشگاه صنعتی اصفهان...
انتخابات دهم ریاست جمهوری، تبلیغات...
انحلال انجمن اسلامی دانشجویان...
سخنرانی مجتهد شبستری...
دفن سه شهید گمنام...
و وقایع پیشتر...
سلامی دوباره... پس از غیبتی چند هفته ای!
خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ چه خبرا؟
امتحانا خوب بود؟ ایشالا از مشروطی و... که خبری نیست؟!
خب، زودتر برم سر اصل مطلب...
قصد دارم در چند پست آینده نگاه جامعی بر حوادث تاریخی که طی چند سال گذشته در دانشگاه صنعتی رخ داده، داشته باشم. حوادثی که بی شک با تحلیل آنها میتوان به این نکته پی برد؛
چه شد که چنین شد؟!
همه میدانیم که در سالیان گذشته، دانشگاه صنعتی اصفهان روز به روز تک صداتر، امنیتی تر و بی نشاط تر شده... ولی مسلماً این خواست اکثریت دانشجویان نبوده... تحمیلی بوده از طرف عده ی معدودی با یک طرز تفکر خاص بر همگان! عده ای که با حمایت غلیظ دولتی اصول گرا و هم فکر روز به روز قدرتمند تر و رادیکال تر میشود... و کاملاً روشن است که سکوت ما تنها راه را برای این عده هموار تر و مطبوع تر مینماید.
به نظرم در وهله ی نخست ما باید با جستجو در گذشته و درس گرفتن از آن، راه صحیح را یافته و با بهره گیری از تجربیات آن، آینده ای مطلوب برای خود رقم بزنیم.
ببخشید که چند خط بالا رو مجبور شدم این چنین روزنامه ای بنویسم... آنقدر موضوع جدی و حیاتی بود که سعی کردم از هرگونه انعطاف یا مزاحی پرهیز کنم.
در روز های آینده عقب گردی به تاریخ چند سال اخیر دانشگاهمون خواهم داشت. البته سعی دارم که با شروع ترم جدید، مصاحبه هایی با دانشجویان با تجربه تر هم داشته باشم و نظرات اون ها رو هم در اینجا انعکاس بدم... افرادی مثل اعضای سابق انجمن اسلامی، اعضای بسیج دانشجویی و.... (البته اگر همکاری کنند!)
ببخشید پرحرفی کردم... فعلاً با اجازه!