رییس جمهور محترم، میر حسین موسوی
با سلام
با اینکه مدت مدیدی است که از ریاست جمهوری شما می گذرد لازم می بینم که در ابتدا پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 1388 را به شما تبریک گویم و همچنین با اینکه حدود یک ماه و نیمی است که از تحویل سال نو می گذرد نوروز 1390 را نیز به شما تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
غرض از نوشتن این نامه ی خصوصی به شما این است که در این مدت ریاست جمهوریتان، عملکردهایی در دولت شما سر زده است که نسبت به آن نقدهایی را روا می دانم. این انتقادات نه از باب دشمنی با جنبش سبز، بلکه به جهت علاقه به جنبش سبز و آرمان های آن می باشد، چرا که خود نیز از افرادی هستم که همگام با جنبش سبز، رأی خویش را به نفع شما در صندوق انتخابات انداختم.
میرحسین عزیز!
آیا توجّه دارید که شما در این مدّت، اقدام به طرد کامل احمدی نژاد نموده اید و توسط رسانه های دولتی، ذهنیّتی منفی از ایشان در ذهن عوام ایجاد نموده اید تا جایی که شعار های مرگ بر احمدی نژاد، گوش فلک را کر کرده است؟ می دانم شما گفته اید که به خاطر اقدامات ناصواب احمدی نژاد به صحنه آمدید اما این را دلیل کافی نمی بینم که دستور بدهید که نه صداو سیما و نه روزنامه ها، هیچ کدام موضع گیری ها، دفاعیه ها و صحبت های ایشان را منتشر نکنند، امری که دست مایه ی هواداران احمدی نژاد شده تا شما را متهم به بستن دهان مخالفان کنند، اتهامی که آن را بر حق می دانم. قرار این نبود که مخالفان را حصر خانگی کنند و یا اینکه زندانی سیاسی داشته باشیم؛ پس چرا کسانی چون مشایی، رسایی، صفار هرندی، شریعتمداری و دیگران را تنها به خاطر اینکه عقاید خویش را اظهار نموده اند به زندان افکنده اند؟ اگر اینان هم از دولت شما انتقادی نکنند پس دیگر چه کسی را مخالف خود در این نظام دارید تا با آن به خود ببالید که مخالفان آزادند نظراتشان را بیان کنند؟ همه واقفند که آقایان کروبی، خاتمی، هاشمی رفسنجانی،کرباسچی، ابطحی، قالیباف و امثالهم و حتّی محسن رضایی کمابیش از موافقان و یاران شما هستند، بنابراین با آزادی دادن به اینان و مدام صحبت ها و سخنرانی های اینان را از تریبون ها پخش کردن، کار شاقّی انجام نداده اید و اصلاً اینان در جایگاه اپوزیسیون در مقابل شما و در رقابت با شما نیستند که ادّعا نمایید هم اکنون آزادی نزدیک به مطلق برقرار نموده اید. من به عنوان یک شهروند ایرانی این رویه را نمی پسندم. درست است که به خاطر انتقاداتی که به آقای احمدی نژاد داشتم جنابعالی را برگزیدم اما رأی به شما به منزله ی حذف کامل احمدی نژادی و هواداران وی نبود. آنان مانند دیگر شهروندان ایرانی بایستی حق اظهارنظر در رابطه با مسائل کشور را داشته باشند. در فضای اینترنت نیز، تمام سایت هایی که حامی ایشان هست و یا آنهایی که بی طرفانه، سخنرانی ها و مواضع وی را نشر می دهد فیلتر شده است. این برای من مایه ی شگفتی است که چنین عملکردی را در دوره ی ریاست جمهوری شما می بینم. از یک سو طرفداران شما، تمام در و دیوار شهرها و روستاها را سبزپوش می کنند و با مچ بندهای سبز، بدون اینکه بخواهند از ارگانی درخواست مجوّز داشته باشند در خیابان ها به حمایت از شما هلهله سر می دهند و بادکنک سبز به هوا می فرستند و از طرف دیگر، در خواست بر حق و قانونی هواداران احمدی نژاد جهت یک راهپیمایی مسالمت آمیز، توسط وزیر کشور شما رد می گردد. من به شخص شما رأی ندادم تا رییس جمهور شوید و هر کاری خودتان تمایل داشتید انجام دهید بلکه رأی به شما را، رأی به آزادی بیان، اندیشه و قلم می دیدم. آیا این شما نبودید که گفتید:«با آزادی فکر، کتاب، اندیشه و اقبال از کالاهای فرهنگی می توان با نادانی و جهل برخورد کرد»؟(1) آیا این شما نبودید که گفتید:« ما انقلاب کردیم که آزادی عمل و اندیشه داشته باشیم»؟ (2) وآیا از یاد برده اید که اعلام نمودید: «من با شعار ایران پیشرفته با قانون، عدالت و آزادی وارد صحنه شده ام»؟ (3)
در فضای دانشگاهی نیز، متأسفانه شاهد دخالت های نا بجای متولیان فرهنگی منصوب دولت شما هستیم. در همین دانشگاهی که مشغول تحصیلم شاهدم که در حالی که نشریاتی چون خود نشریه ی اینجانب و نشریات همسو با جنبش سبز، به راحتی افکار و عقاید خویش را انتشار می دهند، چنین عرصه ای برای نشریات طرفدار احمدی نژاد به هیچ وجه فراهم نیست. اعضای کمیته ی ناظر بر نشریات دانشگاه، به محض اینکه دریابند دست اندرکاران درخواست مجوز برای یک نشریه، از حامیان احمدی نژاد هستند به بهانه های واهی تلاش می کنند تا درخواست را رد نمایند یا اینکه پذیرش مجوز را آنقدر معطل کنند که دست اندرکاران، بی خیال آن شوند؛ بسیاری از مدیر مسئولان نشریاتی هم که با هزار مکافات، موفّق به دریافت مجوز می شوند در همان شماره های اوّل یا دومشان، به کمیته ی ناظر بر نشریات فراخوانده می شوند و گاهی هم به کمیته ی انضباطی؛ جرمشان هم این بوده که عقایدشان را مطرح کرده اند، در حالی که ما، طرفداران جنبش سبز، هر چه را به آن عقیده داریم می نویسم و تاکنون کمیته ی ناظر، هیچ کدام از ما نشریات جنبش سبز را بابت عقایدمان به کمیته فرانخوانده است. هزار بار هم که دم از آزادی بزنید ولی با چنین جو سنگینی که بر دوش حامیان احمدی نژاد است آزادی محقّق نخواهد شد.
میرحسین عزیز!
اینکه من یا هر طرفدار جنبش سبز بتواند هر چه می خواهد بگوید، برای اینکه ادعا کنیم «آزادی در ایران نزدیک به مطلق است» کافی نمی باشد، بلکه لازم است که هم طرفداران شما و هم طرفداران احمدی نژاد و یا هر مرام و مسلک دیگری، در کنار هم، بی ترس و بدون لکنت و خودسانسوری، به بیان اندیشه های خویش بپردازند.
در پایان، آرزومند ایرانی آزاد برای هر شهروند ایرانی هستم.
پی نوشت:
ا- http://norooznews.ir/news/11589.php
2- http://tabnak.ir/pages/?cid=43806
3- http://lahzehnews.com/index.php?news=504
سلام دوست من
وبلاگتون رو دیدم و از مطالبش لذت بردم
ما هم برای شما عزیزان سایتی را برای نیازهای گرافیکیتان آماده کرده ایم.
انواع آموزش نرم افزارهای گرافیکی
فایلهای آماده وکتور گرافیکی
براش، استایل، پترن فتوشاپ
عکس و تصاویر برای همه موضوعات
جدیدترین مجله های عکاسی- گرافیکی - معماری
شما را رسما به سایتمان دعوت میکنیم
www.BEHPRIT.com
مطلب زیبایی بود... واقعاْ آدم رو به فکر کردن وا می داشت،
ولی خب ربطی به دانشگاه و مشکلات بچه ها نداشت.
ولی گمان کنم گفتی که این مطلب تو دانشگاه اصفهان چاپ شده بود... به نظرتون به همچین مطلبی تو دانشگاه ما اجازه ی چاپ میدادن؟؟ (اینجوری مربوط شد به دانشگاه!!)